شهپر گراوندی؛ فرشته رفیعی
چکیده
در تحقیق حاضر سعی شد به ارزیابی اثربخشی سایت های الگویی جامع تولیدی – ترویجی شهرستان دهلران با استفاده از مدل کرک پاتریک پرداخته شود. برای این منظور دو گروه از افراد به عنوان جامعه مورد مطالعه انتخاب شدند. گروه اول؛ کلزاکاران دشت عباس، موسیان و مرکزی شهرستان دهلران (N=175) و گروه دوم؛ مدیران و کارشناسان دخیل در اجرای سایت الگویی کلزا ...
بیشتر
در تحقیق حاضر سعی شد به ارزیابی اثربخشی سایت های الگویی جامع تولیدی – ترویجی شهرستان دهلران با استفاده از مدل کرک پاتریک پرداخته شود. برای این منظور دو گروه از افراد به عنوان جامعه مورد مطالعه انتخاب شدند. گروه اول؛ کلزاکاران دشت عباس، موسیان و مرکزی شهرستان دهلران (N=175) و گروه دوم؛ مدیران و کارشناسان دخیل در اجرای سایت الگویی کلزا بودند. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی و پایایی این پرسشنامه توسط پانل متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. بر طبق یافته ها، در سطح اطمینان (99/.) میتوان ادعا کرد با توجه به دیدگاه بهرهبرداران سایت کلزا در هر دو مؤلفه رضایت از آموزشهای سایت و رضایت از برخورد مربیان واکنش مطلوب و رضایت بخش داشتهاند. هم چنین نتایج تحلیل واریانس نشان داد تفاوت نمرات آگاهی بهرهبرداران سایت کلزا در دو مرحله قبل و بعد از آموزش از لحاظ آماری معنیدار است(01/.>p) و میزان آگاهی بهرهبرداران سایت در مرحله بعد از آموزش بیشتر از زمان قبل از آموزش بود. علاوه بر این، نتایج نشان داد مقدار سطح سوم (رفتار) و سطح چهارم (نتایج) از مقدار آزمون 3 بیشتر است و در سطح اطمینان 95 درصد میتوان ادعا کرد که از منظر مدیران رفتار و نتایج از پیش تعیین شده این دوره محقق شده است. با توجه به نتایج تحقیق حاضر به برنامه ریزان و سیاستگذاران پیشنهاد می شود که به توسعه و ترویج این سایت ها پرداخته و حمایت های بیشتری از آنها به عمل آورند.
زینب موذن؛ حمید موحد محمدی؛ یوسف حجازی؛ احمد رضوانفر
چکیده
در سیر دگرگونیهای آموزش عالی، ردپاهایی از رویکردها و مدلهای گوناگون برنامهریزی آموزشی و درسی مشاهده میشود و نگاه تحلیلی به رویکردها و زمینهها این نکته را نمایان میسازد که هر یک بنا به شرایط، نیازها و محدودیتها برخاستهاند، به این دلیل تفکر مداوم دربارهی برنامهدرسی ضروری است. هر برنامهدرسی از رشته علمی مربوط جدا ...
بیشتر
در سیر دگرگونیهای آموزش عالی، ردپاهایی از رویکردها و مدلهای گوناگون برنامهریزی آموزشی و درسی مشاهده میشود و نگاه تحلیلی به رویکردها و زمینهها این نکته را نمایان میسازد که هر یک بنا به شرایط، نیازها و محدودیتها برخاستهاند، به این دلیل تفکر مداوم دربارهی برنامهدرسی ضروری است. هر برنامهدرسی از رشته علمی مربوط جدا نبوده و در گستردهترین معنای خود آن چیزی است که به فراگیر آموخته میشود. محتوای برنامهدرسی دانش سازمان یافته و اندوخته شده، اصطلاحها، اطلاعات، واقعیتها، حقیقتها، اصول، روشها، مفهومها، تعمیمها، پدیدهها و مسئلههای مربوط به ماده درسی است. کشاورزی، علمی نظاممند است که به وسیله نظامهای اجتماعی و بومشناختی توصیف میشود و این در حالی است که محتوای برنامههای آموزش کشاورزی روی رشتههای جدا از هم (حشرهشناسی، گیاهشناسی و...) توجه دارند و دانشجویان را برای رفتار با نظامهای پیچیدهی کشاورزی آماده نمیکند. بنابراین، یک نیاز فوری در نظام آموزش کشاورزی و نیز رشته ترویج و آموزش کشاورزی به منظور تغییر جهتگیری برنامهدرسی بر پایه رویکرد آموزش میانرشتهای وجود دارد. در این باره، هدف این نوشتار بازاندیشی محتوای آموزشی برنامهدرسی مقطع کارشناسی رشته ترویج و آموزش کشاورزی بر پایه مبانی و اصول حاکم بر رویکرد میانرشتهای است که با استفاده از روششناسی تحلیل محتوا کیفی و کمی و فن مصاحبه نیمهساختاریافته به بررسی و شناسایی زمینهها و موضوعها و محورهای آموزشی و مهارتها و رشتههای همجوار و مکمل و سازمانهای طرف همکاری از دیدگاه اعضای هیأت علمی و خبرگان رشته ترویج و آموزش کشاورزی پرداخته شده است.
لاله صالحی؛ فیض الله منوری فرد؛ یاسر محمدی
چکیده
خودکارآمدی کارآفرینانه توان کارآفرینان را برای شناخت فرصتهای کارآفرینی، مدیریت منابع و مقابله با چالشهای موجود در کل فرایند کارآفرینی، تحت تأثیر قرار میدهد. از سوی دیگر، استدلال شده است که برنامههای درسی فرصتهای مختلفی را برای دانشجویان به منظور توسعه جنبههای مختلف خودکارآمدی کارآفرینانه فراهم میکند. با این وجود، هنوز ...
بیشتر
خودکارآمدی کارآفرینانه توان کارآفرینان را برای شناخت فرصتهای کارآفرینی، مدیریت منابع و مقابله با چالشهای موجود در کل فرایند کارآفرینی، تحت تأثیر قرار میدهد. از سوی دیگر، استدلال شده است که برنامههای درسی فرصتهای مختلفی را برای دانشجویان به منظور توسعه جنبههای مختلف خودکارآمدی کارآفرینانه فراهم میکند. با این وجود، هنوز دانش زیادی درباره نقش مولفههای برنامه درسی به عنوان قلب مراکز دانشگاهی بر خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان وجود ندارد. لذا، هدف کلی این پژوهش واکاوی نقش مولفههای برنامه درسی بر خود کارآمدی کارآفرینانه دانشجویان مرکزهای آموزش عالی علمی-کاربردی کشاورزی استان البرز بود. جامعه آماری تحقیق 2004 تن از دانشجویان مرکزهای مزبور بود که با استفاده از فرمول کوکران، 178 تن از آنان با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم در دو مرکز آموزش عالی امام خمینی (ره) و جوانشیر به عنوان نمونه گزینش شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامهای محقق ساخت بود که روایی ظاهری و محتوایی آن، توسط پانل متخصصان و روایی سازه، با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی (724/0KMO= و معنی داری بارتلت در سطح یک درصد خطا) تایید شد. همچنین، به منظور تعیین پایایی پرسشنامه، از آزمون تتای ترتیبی با بهکارگیری نرمافزار R استفاده شد. دادههای آماری با استفاده از نرم افزار SPSSWin20 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافتههای تحلیل همبستگی نشان دادند که بین مولفههای روش تدریس، محتوای آموزشی، آموزشگر و ارزشیابی با میزان خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان، رابطه مثبت و معنیداری و جود دارد. بین مؤلفههای مدیریت و محیط فیزیکی با میزان خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان رابطه معنیداری مشاهده نشد. یافتههای به دست آمده از تحلیل رگرسیون ترتیبی نشان دادند که مولفه-های محتوای آموزشی، آموزشگر و روش تدریس بر پایهی آماره مک فادن در مجموع 4/27 درصد از احتمال واریانس متغیر وابسته خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان را تبیین نمودند.
روح اله رضایی؛ فرشته میری کرم
چکیده
هدف این تحقیق بررسی بازدارندههای تأثیرگذار بر سطح مهارتهای کارآفرینانه دانشجویان بود. جامعه آماری آن 1188 تن دانشجویان تحصیلات تکمیلی گرایشهای کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران بود که بر پایه جدول کرجسی- مورگان، 291 تن از آنان با روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب گزینش شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه ...
بیشتر
هدف این تحقیق بررسی بازدارندههای تأثیرگذار بر سطح مهارتهای کارآفرینانه دانشجویان بود. جامعه آماری آن 1188 تن دانشجویان تحصیلات تکمیلی گرایشهای کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران بود که بر پایه جدول کرجسی- مورگان، 291 تن از آنان با روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب گزینش شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محققساخته استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه با نظرسنجی از متخصصان مورد تأیید قرار گرفت و روایی سازه و پایایی ترکیبی ابزار تحقیق نیز با برآورد مدل اندازهگیری و پس از اعمال اصلاحهای ضروری به دست آمد. دادههای گردآوری شده با استفاده از مدلسازی معادلههای ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق گویای آن بودند که پنج عامل: نبود محتوای آموزشی کارآفرینانه، ضعف اطلاعاتی- ارتباطی، ضعف مهارتهای نوآورانه و عملی، مسایل انگیزشی و ضعف برنامهریزی، دارای تأثیر منفی و معنیداری بر سطح مهارتهای کارآفرینانه دانشجویان بوده و 72 درصد از واریانس آن را تبیین کردند. همچنین، بر پایه شاخصهای برازش، ساختار مدل پژوهش تأیید شد و چارچوب نظری تحقیق با واقعیت همخوانی داشت.