آموزش کشاورزی
شهرام محمدزاده؛ اسماعیل کرمی دهکردی
چکیده
یکی از مشکلات دانشگاهها در ایران نبود مشارکت نظاممند هیئت علمی در فعالیتهای ترویجی میباشد. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر تمایل اعضای هیئت علمی دانشکدههای کشاورزی و منابع طبیعی به مشارکت در فعالیتهای ترویجی بود. این پژوهش از دیدمان کمی و کیفی بهره برده و از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری دادهها پیمایشی است ...
بیشتر
یکی از مشکلات دانشگاهها در ایران نبود مشارکت نظاممند هیئت علمی در فعالیتهای ترویجی میباشد. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر تمایل اعضای هیئت علمی دانشکدههای کشاورزی و منابع طبیعی به مشارکت در فعالیتهای ترویجی بود. این پژوهش از دیدمان کمی و کیفی بهره برده و از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری دادهها پیمایشی است که از اسفند 1398 تا اسفند سال 1399 انجام شد. جامعه آماری پژوهش 110 نفر عضو هیئت علمی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه ارومیه بود که 82 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه و پرسشنامه بود که بر اساس مدل نظریه رفتار برنامهریزی شده طراحی گردید. روایی محتوایی پرسشنامه توسط 5 نفر از هیئت علمی دانشگاه ارومیه و روایی همگرای آن با به کارگیری AVE (73/0-52/0) تأیید شد. پایایی پرسشنامه با ضریب تتای ترتیبی (90/0-71/0) و CR (95/0-81/0) محاسبه گردید. نتایج رگرسیون لجستیک ترتیبی نشان داد که: تمایل اعضای هیئت علمی به مشارکت در فعالیتهای ترویجی کشاورزان و بهرهبرداران منابع طبیعی در حد متوسط و تحت تاثیر سه عامل سن هیئت علمی، میزان اعتماد آنها به جامعه کشاورزان و متغیرهای کنترل رفتاری میباشد. برای تقویت مشارکت هیئت علمی در فعالیتهای ترویجی لازم است قبل از هرچیزی وظیفه ترویج به ماموریت وزارت علوم اضافه شود و تفاهمنامه همکاری بین دانشگاه و سازمانهای اجرایی ایجاد شود؛ سپس انگیزههای مادی و معنوی برای مشارکت اعضای هیئت علمی در نظر گرفته شود. از اعضای هیئت علمی میتوان در برنامههای آموزشی ترویجی همچون اجرای رهیافتهای مشارکتی، آموزشهای آنلاین شبکه آموزش کشاورزی، برنامههای رادیویی و تلویزیونی و تهیه محتوای ترویجی برای رسانههای ترویجی استفاده گردد.
سعید کریمی؛ فرشید ملامیرزایی؛ رضا موحدی
چکیده
آموزش کارآفرینی یک موضوع مهم و مورد توجه در دانشگاههای کشورهای مختلف جهان میباشد و سودمندیهای آن مورد ستایش محققان و آموزشگران قرار گرفته است، ولی اثربخشی واقعی این نوع آموزش به طور جامع بررسی نشده است. بنابراین هدف این پژوهش آن است که با استفاده از نظریه رفتار برنامهریزی شده، تاثیر آموزش کارآفرینی مشخص شود و سودمندیهای ...
بیشتر
آموزش کارآفرینی یک موضوع مهم و مورد توجه در دانشگاههای کشورهای مختلف جهان میباشد و سودمندیهای آن مورد ستایش محققان و آموزشگران قرار گرفته است، ولی اثربخشی واقعی این نوع آموزش به طور جامع بررسی نشده است. بنابراین هدف این پژوهش آن است که با استفاده از نظریه رفتار برنامهریزی شده، تاثیر آموزش کارآفرینی مشخص شود و سودمندیهای ناشی از این گونه برنامهها تعیین گردد. روش پژوهش، شبه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون میباشد. به منظور انجام این پژوهش، 109 تن دانشجویان کشاورزی شرکت کننده در درسهای آموزش کارآفرینی در چهار دانشگاه غرب کشور (بوعلی سینا، کردستان، شهرکرد و ایلام) به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامه در آغاز و پس از پایان درسهای کارآفرینی تکمیل و گردآوری شد. روایی محتوایی پرسشنامه را گروهی از خبرگان بررسی و تایید کردند و پایایی بخشهای مختلف آن نیز با استفاده از ضریب تتای ترتیبی تایید شد (71/0 تا 88/0). بنا بر نتایج، تاثیر آموزش کارآفرینی بر عاملهای انگیزشی (نگرش، کنترل رفتاری درک شده، هنجارهای ذهنی) و قصد کارآفرینانهی دانشجویان مثبت و معنیداری بود. همچنین نتایج بیانگر آن بودند که در بخش سودمندیهای برنامه (یادگیری، الهامبخش بودن و منابع رشد)، تنها یادگیری با تغییر نگرش و قصد کارآفرینانه رابطه مثبت و معنیداری داشت. در مجموع، یافتههای این پژوهش نشان داد که "نظریه رفتار برنامه ریزی شده" میتواند چارچوب مناسبی برای بررسی اثربخشی برنامههای آموزش کارآفرینی فراهم کند.
سعید کریمی
چکیده
بررسی و تعیین عاملهای موثر بر قصد و رفتار کارآفرینی از جمله موضوعهای مهم در ادبیات کارآفرینی است. اگرچه بیشتر از خلاقیت به عنوان جزو جداییناپذیر کارآفرینی یاد شده است، اما آن چنان که باید نقش و جایگاه این ویژگی با استفاده از یک چارچوب نظری معتبر بررسی نشده است. هدف این پژوهش آن است که با استفاده از نظریه رفتار برنامهریزی شده، ...
بیشتر
بررسی و تعیین عاملهای موثر بر قصد و رفتار کارآفرینی از جمله موضوعهای مهم در ادبیات کارآفرینی است. اگرچه بیشتر از خلاقیت به عنوان جزو جداییناپذیر کارآفرینی یاد شده است، اما آن چنان که باید نقش و جایگاه این ویژگی با استفاده از یک چارچوب نظری معتبر بررسی نشده است. هدف این پژوهش آن است که با استفاده از نظریه رفتار برنامهریزی شده، نقش خلاقیت در توسعه و شکلگیری قصد کارآفرینانه و پیشآیندهای آن را بررسی کند. جامعه آماری این تحقیق 1450 نفر دانشجوی کشاورزی سال آخر در چهار دانشگاه غرب کشور (همدان، کردستان، کرمانشاه و لرستان) بود که بر پایه فرمول تصحیح جامعه محدود دانیل حجم نمونه 300 نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. دادههای پژوهش با استفاده از پرسشنامه گردآوری شد. روایی محتوایی پرسشنامه را گروهی از خبرگان بررسی و تایید کردند و پایایی بخشهای مختلف آن نیز با استفاده از ضریب تتای ترتیبی تایید شد (87/0 - 81/0=θ). نتایج به دست آمده از مدلیابی معادلههای ساختاری نشان داد که دو متغیر انگیزشی یعنی نگرش و کنترل رفتاری درک شده رابطهی مثبت و معناداری با قصد کارآفرینانه دارند در حالی که رابطهی هنجارهای ذهنی معنی دار نبود. همچنین، خلاقیت رابطه مثبت و معنیداری با نگرش و کنترل رفتاری داشت. البته خلاقیت به صورت غیرمستقیم و به واسطهی کنترل رفتاری درک شده و نگرش نسبت به کارآفرینی با قصد کارآفرینانه ارتباط داشت. یافتههای این پژوهش بر اهمیت نقش خلاقیت در توسعه قصد کارآفرینی تاکید دارند، به نظریهی رفتار برنامهریزی شده کمک میکنند و کاربردهایی برای آموزش کارآفرینی پیشنهاد میدهند.