آموزش کشاورزی
محمدشریف شریف زاده؛ غلامحسین عبدالله زاده؛ فاطمه رجبیان غریب
چکیده
در حال حاضر، توسعه رهیافتهای آموزش کارآفرینی با هدف تسهیل یادگیری تجربی در آموزش عالی کشاورزی ضرورتی آشکار به نظر میرسد. این تحقیق با هدف تدوین چارچوب مفهومی چندلایه کسبوکارآفرینی دانشجویی مبتنی بر پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. گروه هدف این تحقیق، مطلعان کلیدی شامل ذینفعان و دستاندرکاران طرحهای کسبوکار دانشجویی در دانشگاه ...
بیشتر
در حال حاضر، توسعه رهیافتهای آموزش کارآفرینی با هدف تسهیل یادگیری تجربی در آموزش عالی کشاورزی ضرورتی آشکار به نظر میرسد. این تحقیق با هدف تدوین چارچوب مفهومی چندلایه کسبوکارآفرینی دانشجویی مبتنی بر پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. گروه هدف این تحقیق، مطلعان کلیدی شامل ذینفعان و دستاندرکاران طرحهای کسبوکار دانشجویی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان بود. نمونهگیری به صورت هدفمند، به شیوه نظری انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه نیمهساختاریافته بود (n=30). در نتیجه، چهار طبقه یا لایه مفهومی شکل گرفت. درونیترین لایه به بهبود و ارتقای یادگیری دانشجویان از مجرای کسبوکارآفرینی از هفت شناسه مفهومی و۱۰ برچسب مفهومی شکل گرفت. دومین لایه شناسایی شده بازتاب بهبود کیفیت آموزشی دانشجویان کشاورزی در نتیجه مشارکت در چرخه کسبوکارآفرینی حین تحصیل از ۲۰ شناسه مفهومی و ۲۰ برچسب مفهومی متناظر آن پدیدار شد. لایه سوم، یعنی دستاوردهای توسعه کسبوکارهای دانشجویی در سطح فردی از ۱۲ گزاره با ۱۹ کد مفهومی تشکیل شد. آخرین لایه مفهومی، یعنی توسعه دانشگاهی تبلور ثمرات توسعه دانشگاهی در نتیجه حمایت از کسبوکارآفرینی دانشجویی است و از همآیی ۱۹ گزاره با ۲۲ کد مفهومی پدیدار شد. بر اساس الگوی مفهومی برآمده از یافتههای این تحقیق، حمایت از مشارکت دانشجویان در فعالیتهای کارآفرینی و کسبوکار حین تحصیل در بومسامانه دانشگاه، در ابتدا، منجر به بهبود یادگیری آنها میشود. این بهبود، به ارتقای کیفیت آموزشی و بهبود تجربه تحصیلی آنها از طریق دستیابی به تجربههای غنی و متنوع خواهد انجامید. بهبود آموزش و ارتقای یادگیری دارای دستاوردهای معنیداری برای خود دانشجویان (توسعه فردی) و نیز، دانشگاه و جامعه در سطح وسیعتر است.
عباس نوروزی
چکیده
امروزه توسعه برنامههای آموزش کارآفرینی در دانشگاهها و مرکزهای آموزش عالی بر این پیشفرض مبتنی است که مهارتهای کارآفرینی اکتسابی هستند. هدف این تحقیق استخراج عاملهای مؤثر بر مهارتهای کارآفرینی دانشجویان مرکزهای آموزش کشاورزی استانهای فارس، خراسان رضوی و البرز بود. تحقیق از نظر هدف کاربردی و دیدمان پژوهش از نوع ...
بیشتر
امروزه توسعه برنامههای آموزش کارآفرینی در دانشگاهها و مرکزهای آموزش عالی بر این پیشفرض مبتنی است که مهارتهای کارآفرینی اکتسابی هستند. هدف این تحقیق استخراج عاملهای مؤثر بر مهارتهای کارآفرینی دانشجویان مرکزهای آموزش کشاورزی استانهای فارس، خراسان رضوی و البرز بود. تحقیق از نظر هدف کاربردی و دیدمان پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی است. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی شکلی آن بر اساس نظر متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی تأیید شد و پایایی آن با استفاده از فرمول تتای ترتیبی 9/0= Ɵ محاسبه شد. متغیرهای مستقل تحقیق شامل متغیرهای آموزشی، روان شناختی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و متغیر وابسته تحقیق مهارت های کارآفرینی بود. سنجش متغیرهای مستقل و وابسته با مقیاس ترتیبی انجام گرفت. جامعهی آماری تحقیق (670 نفر) دانشجویان نیمسال آخر مرکز آموزش جهاد کشاورزی استانهای خراسان رضوی، فارس و البرز در سال 1397 بود. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 245 نفر تعیین شد و به شیوه تصادفی طبقهای با انتساب متناسب انتخاب شدند. یافتههای آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین عاملهای آموزشی، روان شناختی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی با مهارت های کارآفرینی ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد. یافتههای مدلهای تعاملی مدلیابی معادله ساختاری نشان داد که مهمترین عامل مؤثر بر مهارتهای کارآفرینی پاسخگویان عامل روان شناختی است که ضریب مسیر آن 63/0 محاسبه شد. عامل آموزشی به میزان 24/0 = p و عامل اقتصادی به میزان 23/0 = p در مهارتهای کارآفرینی تأثیر داشتند.
روناک عالیپور؛ اردشیر شیری؛ همایون مرادنژادی
چکیده
این پژوهش با هدف تدوین چارچوبی برای کاربست آموزش کارآفرینی کشاورزی در منطقههای روستایی استان ایلام انجام شد. دیدمان پژوهش به گونه آمیخته کمی و کیفی انجام گرفته است. در مرحله اول بر مبنای دیدگاه 9 نفر مشارکتکننده گروه کانونی از اعضای هیات علمی دانشگاه ایلام، چارچوب مؤلفههای آموزش کارآفرینی شناسایی شد. در مرحله دوم با مشارکت 15 ...
بیشتر
این پژوهش با هدف تدوین چارچوبی برای کاربست آموزش کارآفرینی کشاورزی در منطقههای روستایی استان ایلام انجام شد. دیدمان پژوهش به گونه آمیخته کمی و کیفی انجام گرفته است. در مرحله اول بر مبنای دیدگاه 9 نفر مشارکتکننده گروه کانونی از اعضای هیات علمی دانشگاه ایلام، چارچوب مؤلفههای آموزش کارآفرینی شناسایی شد. در مرحله دوم با مشارکت 15 نفر از کارشناسان و متخصصان صاحبنظر و آگاه در حوزه آموزش و کارآفرینی کشاورزی و با بهرهگیری از روش دلفی، مؤلفهها و زیر مؤلفههای نظام آموزش کارآفرینی در سه دور شناسایی و تدوین شد. در مرحله سوم، با به کارگیری روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP1) مؤلفهها و زیر مؤلفههای نظام آموزش کارآفرینی رتبهبندی شد. در این مرحله نمونه آماری پژوهش، 8 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه ایلام و 7 نفر از کارشناسان سازمانهای اجرایی بودهاند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. نتایج محاسبه کلی مقایسههای زوجی در خصوص 11 مؤلفه نشان داد که بیشترین اهمیت مربوط به مؤلفه محتوای آموزش کارآفرینی و کمترین اهمیت نیز مربوط به مؤلفه محیط زیرساختی بود. همچنین مشخص شد که زیرمولفههای اصول تشخیص فرصتهای کارآفرینی روستایی، آموزش چگونگی انتخاب بازار متناسب با محصولات تولیدی در روستا، تدریس دورهها توسط مربیانی که خود تجربه کار کارآفرینانه و یا دست کم پیشینه کار کردن با کارآفرینان را داشته باشند، بیشترین رتبه را به خود اختصاص دادهاند.
نادر نادری؛ صبا امیری
چکیده
آموزش کارآفرینی نقش کلیدی در توسعهی نگرش کارآفرینانه دارد. هدف این پژوهش علّی- ارتباطی، بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر نگرش هنرجویان به کسب وکار در هنرستانهای کشاورزی شهرستان کرمانشاه بود. جامعهی آماری، هنرجویان هفت هنرستان کشاورزی شهرستان کرمانشاه به شمار 175 تن بودند که بر مبنای جدول کرجسی و مورگان، با استفاده از روش نمونهگیری ...
بیشتر
آموزش کارآفرینی نقش کلیدی در توسعهی نگرش کارآفرینانه دارد. هدف این پژوهش علّی- ارتباطی، بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر نگرش هنرجویان به کسب وکار در هنرستانهای کشاورزی شهرستان کرمانشاه بود. جامعهی آماری، هنرجویان هفت هنرستان کشاورزی شهرستان کرمانشاه به شمار 175 تن بودند که بر مبنای جدول کرجسی و مورگان، با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب 118 تن گزینش و بررسی شدند. برای گردآوری دادهها از دو پرسشنامه محققساخته که روایی آنها با نظرسنجی از متخصصان و پایایی آنها با انجام آزمون پیشآهنگ و محاسبه ضریب تتا (94/0 و 81/0) با نرمافزار R تأیید و استفاده شد. دادهها با نرمافزار SPSS پردازش شدند. یافتهها نشان دادند آموزش کارآفرینی شامل هشت مؤلفهی ویژگیهای شخصیتی هنرجویان، ویژگیهای مربیان، فضا و تجهیزات آموزشی، شیوههای آموزش، محتوای آموزش، سبک رهبری تحولی، مشاوره تحصیلی و شغلی، و الگوهای تربیتی هنرجویان در خانواده که بنابر ادبیات و پیشینه پژوهش تبیین شده بودند، دارای همبستگی مثبت و معنادار با متغیر نگرش به کسب وکار بودند. بر پایهی آزمون کروسکال والیس، میان نگرشهای هنرجویان در گرایشهای تحصیلی مختلف هنرستانهای کشاورزی شهرستان کرمانشاه تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجهی رگرسیون لجستیک نشان داد مدل ارایه شده تا 8/82 درصد قادر به تفکیک دو گروه هنرجویان با نگرش مثبت یا نگرش منفی به کسبو کار است و بر پایه نسبت بخت (Exp β)، «سبک رهبری تحولی»، بیشترین توان پیشبینیکنندگی را در مدل لوجیت دارد. در نهایت، پیشنهادهای کاربردی برای بهبود آموزش کارآفرینی در هنرستانهای کشاورزی ارایه شد.
محمد اخلی؛ حسین دیده خانی؛ محمدشریف شریف زاده؛ سیدمحمدرضا حسینی
چکیده
این تحقیق با هدف طراحی کیفی الگویی برای آموزش تشخیص فرصت به کارآفرینان نوپای فناور دانشگاهی در کشاورزی در استان گلستان صورت گرفته است. دیدمان این تحقیق از نوع آمیخته بوده و در دو مرحله در سال 1397 انجام شده است. مرحلهی نخست، از نوع کیفی بود و به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. گردآوری دادهها با استفاده از مصاحبهی ژرفانگر نیمهساختارمند ...
بیشتر
این تحقیق با هدف طراحی کیفی الگویی برای آموزش تشخیص فرصت به کارآفرینان نوپای فناور دانشگاهی در کشاورزی در استان گلستان صورت گرفته است. دیدمان این تحقیق از نوع آمیخته بوده و در دو مرحله در سال 1397 انجام شده است. مرحلهی نخست، از نوع کیفی بود و به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. گردآوری دادهها با استفاده از مصاحبهی ژرفانگر نیمهساختارمند صورت گرفته است. جامعهی آماری تحقیق شامل 100 تن کارآفرینان نوپای فنآور دانشگاهی در کشاورزی در استان گلستان بوده است. با نمونهگیری هدفمند، 40 تن از کارآفرینان نوپای فنآور انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. فرآیند گردآوری دادهها تا سطح اشباع نظری و آستانهی سودمندی دادههای قابل دسترس ادامه یافت. همراستا با روش کلایزی، از تحلیل محتوای کیفی مضمونی برای پردازش دادههای گردآوری شده از راه مصاحبه اقدام شد. در مرحلهی دوم ، با بهرهگیری از یافتههای مرحلهی نخست، پرسشنامهای برای ویژگیهای پاسخگویان و پنج سویهی رفتار تشخیص فرصت، تدوین و به همان پاسخگویان برای تکمیل ارسال شد. دادههای بهدست آمده در دو سطح توصیفی (فراوانی و درصد) و استنباطی (آزمون نافراسنجهای یا ناپارامتری فریدمن) با کمک نرمافزار SPSS مورد پردازش قرار گرفتند. یافتههای تحقیق به استخراج پنج سویهی آموزش تشخیص فرصت، شامل؛ ویژگیهای فرصت کارآفرینانه (درک فرصت)، معیارهای ارزیابی فرصت کارآفرینانه، قابلیتهای مرتبط با تشخیص و بهرهبرداری از فرصت، تعیینکنندههای تشخیص و بهرهبرداری از فرصت و سازوکارهای یادگیری تشخیص فرصت منجر شد. بهمنظور جمعبندی یافتههای تحقیق، به استخراج و دستهبندی مضمونهای نمایای کلیدی سویگان پنجگانه در قالب یک الگوی مفهومی اقدام شد.
پریسا پای خسته؛ امیر علم بیگی؛ سیده سمیه بطحایی
چکیده
امروزه موضوع پایداری کارآفرینی به اندازه خود موضوع کارآفرینی اهمیت یافته است. در واقع در آموزش های کارآفرینی با انتقال صلاحیت هایی در قالب چارچوب کارآفرینی پایدار می توان به اثر بخشی کسب و کارها به ویژه برای کارآفرینان نوپا کمک شایان توجهی نمود. از اینرو تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل شایستگی های ضروری دانشجویان در خصوص توسعه کارآفرینی ...
بیشتر
امروزه موضوع پایداری کارآفرینی به اندازه خود موضوع کارآفرینی اهمیت یافته است. در واقع در آموزش های کارآفرینی با انتقال صلاحیت هایی در قالب چارچوب کارآفرینی پایدار می توان به اثر بخشی کسب و کارها به ویژه برای کارآفرینان نوپا کمک شایان توجهی نمود. از اینرو تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل شایستگی های ضروری دانشجویان در خصوص توسعه کارآفرینی پایدار پرداخته است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و برای گردآوری دادههای آن از روش پیمایشی استفاده شده است. به لحاظ تحلیل دادهها نیز پژوهش علّی - ارتباطی بهشمار میآید. هدف کلی پژوهش بررسی ابعاد شایستگی های مرتبط با توسعه پایدار کارآفرینانه در بین دانشجویان کشاورزی بود. جامعه آماری تحقیق را دانشجویان سال سوم و چهارم مقطع کارشناسی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران به تعداد 730 نفر تشکیل میدهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر120 نفر تعیین شد و برای نمونهگیری از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. برای بررسی روایی ابزار تحقیق از روشهای صوری، سازه و تشخیصی استفاده و برای بررسی پایایی آن از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. روش غالب دادهپردازی مدلسازی معادلات ساختاری به روش تحلیل عاملی تأییدی بود که نتایج آن نشان داد در شکل گیری شایستگی های توسعه پایدار کارآفرینانه، هفت بعد کلیدی نقش آفرینی می کنند. این ابعاد شامل، شایستگی تفکر سیستمی، شایستگی نگاه تلفیقی متنوع سازی و تفکر بین رشته ای، شایستگی تفکر بصیرت گرا، شایستگی هنجاری، شایستگی اقدام، شایستگی بین فردی و شایستگی مدیریت استراتژیک می باشد. از اینرو تمرکز بر این شایستگیها در آموزشهای کشاورزی و با هدف تربیت کارآفرینان نوپا، به کارآفرینی پایدار در نظام آموزش عالی کشاورزی منجر شود.
سعید کریمی؛ فرشید ملامیرزایی؛ رضا موحدی
چکیده
آموزش کارآفرینی یک موضوع مهم و مورد توجه در دانشگاههای کشورهای مختلف جهان میباشد و سودمندیهای آن مورد ستایش محققان و آموزشگران قرار گرفته است، ولی اثربخشی واقعی این نوع آموزش به طور جامع بررسی نشده است. بنابراین هدف این پژوهش آن است که با استفاده از نظریه رفتار برنامهریزی شده، تاثیر آموزش کارآفرینی مشخص شود و سودمندیهای ...
بیشتر
آموزش کارآفرینی یک موضوع مهم و مورد توجه در دانشگاههای کشورهای مختلف جهان میباشد و سودمندیهای آن مورد ستایش محققان و آموزشگران قرار گرفته است، ولی اثربخشی واقعی این نوع آموزش به طور جامع بررسی نشده است. بنابراین هدف این پژوهش آن است که با استفاده از نظریه رفتار برنامهریزی شده، تاثیر آموزش کارآفرینی مشخص شود و سودمندیهای ناشی از این گونه برنامهها تعیین گردد. روش پژوهش، شبه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون میباشد. به منظور انجام این پژوهش، 109 تن دانشجویان کشاورزی شرکت کننده در درسهای آموزش کارآفرینی در چهار دانشگاه غرب کشور (بوعلی سینا، کردستان، شهرکرد و ایلام) به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامه در آغاز و پس از پایان درسهای کارآفرینی تکمیل و گردآوری شد. روایی محتوایی پرسشنامه را گروهی از خبرگان بررسی و تایید کردند و پایایی بخشهای مختلف آن نیز با استفاده از ضریب تتای ترتیبی تایید شد (71/0 تا 88/0). بنا بر نتایج، تاثیر آموزش کارآفرینی بر عاملهای انگیزشی (نگرش، کنترل رفتاری درک شده، هنجارهای ذهنی) و قصد کارآفرینانهی دانشجویان مثبت و معنیداری بود. همچنین نتایج بیانگر آن بودند که در بخش سودمندیهای برنامه (یادگیری، الهامبخش بودن و منابع رشد)، تنها یادگیری با تغییر نگرش و قصد کارآفرینانه رابطه مثبت و معنیداری داشت. در مجموع، یافتههای این پژوهش نشان داد که "نظریه رفتار برنامه ریزی شده" میتواند چارچوب مناسبی برای بررسی اثربخشی برنامههای آموزش کارآفرینی فراهم کند.
محمد شریف شریف زاده؛ غلامحسین عبداله زاده
چکیده
کارآفرینی نیروی عمدهای برای پیشبرد توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهشمار میرود. نظام آموزش عالی میتواند بهطور غیرمستقیم با آموزش کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی (تدریس کارآفرینی به دانشجویان)، نیز بهطور مستقیم با کارآفرینی دانشگاهی و تجاریسازی تحقیقات دانشگاهی کشاورزی (بهرهبرداری تجاری از دانش و فناوری دانشگاهی و ...
بیشتر
کارآفرینی نیروی عمدهای برای پیشبرد توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهشمار میرود. نظام آموزش عالی میتواند بهطور غیرمستقیم با آموزش کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی (تدریس کارآفرینی به دانشجویان)، نیز بهطور مستقیم با کارآفرینی دانشگاهی و تجاریسازی تحقیقات دانشگاهی کشاورزی (بهرهبرداری تجاری از دانش و فناوری دانشگاهی و بسیج منابع دانشگاهی برای توسعه کارآفرینی) در توسعهی کارآفرینی و کسبوکار در بخش کشاورزی سهیم شود. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی مجموعهای نمایا از مولفههای آموزش کارآفرینی در حوزه آموزش عالی کشاورزی انجام شد. برای دستیابی به هدف تحقیق، در مرحله اول از روش مرور نظامیافته و فن دلفی برای استخراج نشانگرهای آموزش کارآفرینی دانشگاهی بهره گرفته شد. با توجه به هدف تحقیق، معیار؛ تجربهی حرفهای به شکل آموزش و پژوهش در زمینهی کارآفرینی در کشاورزی برای گزینش مشارکتکنندگان به شیوهی نمونهگیری هدفمند بهعنوان خبرگان کلیدی درنظر گرفته شد (n=21). در مرحله دوم، با بهرهگیری از فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس، 63 نشانگر در قالب پنج مولفه دستهبندی و رتبهبندی شدند که عبارت بودند از؛ توسعه روششناسی آموزش کارآفرینی (20 نشانگر)؛ برنامهریزی آموزش کارآفرینی (15 نشانگر)؛ محتوای آموزش کارآفرینی (20 نشانگر)؛ پژوهش درباره آموزش کارآفرینی (20 نشانگر)؛ توسعه حرفهای برای آموزش کارآفرینی کشاورزی (12 نشانگر)؛ دستاندرکاران آموزش کارآفرینی در کشاورزی (9 نشانگر)؛ ترویج فرهنگ کارآفرینی (23 نشانگر)؛ و ظرفیتسازی و توسعه نهادی برای آموزش کارآفرینی (40 نشانگر).
خوشقدم خالدی؛ حسین آگهی؛ فرزاد اسکندری
چکیده
مهارت ها و دانشی که توسط آموزش رسمی کشاورزی عرضه می شود برای عملکرد موفقیت آمیز در بازارکار ناکافی به نظر می رسد. یکی از تغییرات اساسی در برنامه آموزشی دانشکده های کشاورزی، گنجاندن برنامه آموزش کارآفرینی در بین واحد های درسی می باشد. به منظور آموزش کارآفرینی، بایستی تلاش نمود تا نیازهای آموزشی دانشجویان در زمینه کارآفرینی شناسایی ...
بیشتر
مهارت ها و دانشی که توسط آموزش رسمی کشاورزی عرضه می شود برای عملکرد موفقیت آمیز در بازارکار ناکافی به نظر می رسد. یکی از تغییرات اساسی در برنامه آموزشی دانشکده های کشاورزی، گنجاندن برنامه آموزش کارآفرینی در بین واحد های درسی می باشد. به منظور آموزش کارآفرینی، بایستی تلاش نمود تا نیازهای آموزشی دانشجویان در زمینه کارآفرینی شناسایی شود. نیازسنجی باعث می شود برنامه های آموزشی متناسب با نیازهای دانشجویان باشد. هدف از این پژوهش، تعیین نیاز های آموزشی دانشجویان در زمینه مدیریت کارآفرینی با استفاده از مدل نیازسنجی بوریچ و مدل تجزیه وتحلیل کوادرانت بود. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیات علمی و دانشجویان دانشکده های کشاورزی غرب کشور بود. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه دانشجویان200 نفر و حجم نمونه استادان 50 نفر برآورد شد و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، اقدام به نمونه گیری شد. این پژوهش در دو مرحله انجام شد، نخست نیاز های آموزشی دانشجویان از دیدگاه خود آنان با استفاده ازپرسشنامه تعیین شد. نتایج نشان داد 56 موضوع آموزشی با بالاترین اولویت نیازهای آموزشی را تشکیل دادند. سه اولویت اول به ترتیب شامل ایجاد تولید و خدمات جدید، تدوین طرح تجاری و تعیین بخش های مختلف بازار بود. در مرحله دوم با استفاده از مدل کوادرانت به تعیین نیاز های مشترک از هر دو دیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان پرداخته شد و نتایج نشان دادند که بیشتر نیازهای آموزشی ازدیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان با یکدیگر همخوانی دارد.
مسعود گلدوست؛ محمد صادق اللهیاری؛ محمد عابدی
چکیده
هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل بازدارندههای آموزشی توسعه کارآفرینی روستایی در استان گیلان است. داده های این پژوهش با استفاده از روش دلفی در دو مرحله، به بررسی بازدارنده های آموزشی موجود در مسیر توسعه کارآفرینی روستایی در استان گیلان پرداخته است. در دور نخست از پرسشنامه با پرسشهای بازپاسخ استفاده شد. در دور دوم برپایه نتایج ...
بیشتر
هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل بازدارندههای آموزشی توسعه کارآفرینی روستایی در استان گیلان است. داده های این پژوهش با استفاده از روش دلفی در دو مرحله، به بررسی بازدارنده های آموزشی موجود در مسیر توسعه کارآفرینی روستایی در استان گیلان پرداخته است. در دور نخست از پرسشنامه با پرسشهای بازپاسخ استفاده شد. در دور دوم برپایه نتایج مرحله نخست، از پرسشنامهی بستهپاسخ در قالب طیف لیکرت هفت سطحی استفاده شد. نمونه آماری این پژوهش 33 تن از کارشناسان خبره کارآفرینی و هیأتعلمی دانشگاهی استان گیلان بودند. محاسبه ضریب هماهنگی کندال در پایان مرحله دوم مبنای توافقسنجی و اجماع نظر بین کارشناسان برای معرفی بازدارندههای آموزشی توسعه کارآفرینی روستایی در استان گیلان بود. رتبهبندی بازدارندهها برپایه اهمیت و با استفاده از روش غربالگری فازی انجام پذیرفت.نتایج نشان دادند که نداشتن شناخت مسئولان اجرایی استان از مفهوم کارآفرینی، نبود نظام آموزش کارآفرینی و ناآشنایی مردم روستایی با اصول طراحی و راهاندازی کسب و کارهای جدید و کارآفرینانه بیشترین نقش را در توسعه نیافتن کارآفرینی روستایی در استان گیلان به عهده دارند. با تحلیل بازدارندههای آموزشی موثر بر توسعه نیافتن کارآفرینی روستایی در استان گیلان، امکان دستیابی به نقشهی راه کارآفرینی و برخورداری از فرصتهای کارآفرینانه فراهم خواهد شد.